کد خبر : 38440
تاریخ انتشار : جمعه 14 آگوست 2015 - 7:27

رسانه داوری بی طرف است/ رسانه نباید به بلندگوی دولت و مسئولان تبدیل شود

رسانه داوری بی طرف است/ رسانه نباید به بلندگوی دولت و مسئولان تبدیل شود

به گزارش اهروصال، جعفر خضوعی متولد سال ۱۳۵۳ در شهرستان اهر پس از اخذ دیپلم ادبیات و علوم انسانی و شرکت در کنکور وارد دوره تربیت معلم در رشته علوم اجتماعی شد. پس از فارغ التحصیلی در سال ۱۳۷۴ در کسوت مقدس معلمی درآمد. وی در سال ۱۳۸۰ کارشناسی جغرافیا و در سال ۱۳۹۰ کارشناسی

به گزارش اهروصال، جعفر خضوعی متولد سال ۱۳۵۳ در شهرستان اهر پس از اخذ دیپلم ادبیات و علوم انسانی و شرکت در کنکور وارد دوره تربیت معلم در رشته علوم اجتماعی شد. پس از فارغ التحصیلی در سال ۱۳۷۴ در کسوت مقدس معلمی درآمد. وی در سال ۱۳۸۰ کارشناسی جغرافیا و در سال ۱۳۹۰ کارشناسی ارشد جغرافیا گرفت. خضوعی در ابتدای سال ۱۳۷۴ سردبیر دوهفته نامه گویا شد، از همان شماره نخست و همچنان این مسئولیت را دارد. وی پیش از آن با انتشار نشریات داخلی در مدارس محل خدمت علاقه و استعداد خود در این کار را نشان داد. از خضوعی صدها مقاله و یادداشت و گزارش در این نشریه و در نشریات دیگر منتشر شده است. رتبه دوم گزارش نویسی و رتبه سوم یادداشت در جشنواره مطبوعات شمالغرب کشور( اردبیل) رتبه برتر بخش تیتر جشنواره رسانه و حضور( آذربایجان شرقی) رتبه سوم مقاله اجتماعی در جشنواره مطبوعات استانی( آذربایجان شرقی) و… را نیز در کارنامه مطبوعاتی خود دارد.

هفته نامه عصرآدینه به بهانه روز خبرنگار با خضوعی گفتگویی انجام داده است که در ادامه می خوانید:

آقای خضوعی علاقه به کار مطبوعاتی چگونه در شما به وجود آمد؟

از اواخر دوره راهنمایی به خواندن روزنامه علاقه پیدا کردم. چنانکه در دوره دبیرستان مشترک روزنامه اطلاعات بودم. چند مجله هم می خریدم مانند شاهد نوجوانان و سوره نوجوانان. کارت خبرنگار افتخاری سوره نوجوانان را هم داشتم. این را از سر علاقه درخواست کرده و گرفته بودم اما کار خبری به آن صورت نکردم. در شاهد نوجوانان هم یک شعر کوتاه همان موقع از من چاپ شد.

مگر شعر هم می گویید؟

از دوره دبیرستان چون در رشته ادبیات هم تحصیل می کردم به شعر علاقه زیادی پیدا کردم. به توصیه استادانم بیشتر مطالعه می کردم. شعر هم می گفتم و حتی در دوره دانشجویی تربیت معلم و در مسابقات استانی شعر رتبه برتر را کسب و به مرحله کشوری در مشهد راه یافتم اما بعدها که مطالعاتم در ادبیات و شعر زیاد شد دریافتم که آنچه من نوشته ام با شعر فاصله زیادی دارد.

قبل از گویا کار مطبوعاتی داشتید؟

نه به صورت رسمی و جدی اما در مدارس محل خدمت خود مدتی به انتشار چند شماره سعی کردم. البته با علاقه مندی و همراهی و کمک همکلاسی هایم ( دانش آموزان). مانند ماهنامه قلم  و افق در موضوعات دروس علوم اجتماعی دوره راهنمایی و سپهر در موضوعات دروس جغرافیای متوسطه که این یکی یک شماره بیشتر درنیامد.

چه طور شد که با گویا همراه شدید؟

فروردین سال ۷۴ بود که در پیاده خیابان شیخ شهاب الدین سلام و علیکی با آقای مشرفی صورت گرفت. ایشان پس از احوالپرسی گفتند مجوز هفته نامه ای گرفته ام و شما هم بیایید در تحریریه کمک کنید. من هم قبول کردم. چند روز بعد قرار جلسه ای در محل کانون قرآن که آقای مشرفی مسئول آن بود و همچنان این موسسه را دارد، داشتیم. در آن جلسه حدود ده نفر بودیم. آقای محمودآبادی و علیجانپور هم بودند. آنجا آقای مشرفی اعلام کردند که بنده را به عنوان سردبیر انتخاب کرده اند.

کار گویا چگونه پیش رفت؟

واقعیت این است که ما در اوایل مخصوصاً چون تجربه زیادی هم نداشتیم کارمان سخت تر بود. آقای آدینه زاده هم زحمت طراحی نشریه را برعهده داشت که همچنان زحمت این کار با اوست. برای انتشار شماره اول لحظه شماری می کردیم. در چهار صفحه بود آن موقع. تولد گویا از نگاه بنده و دوستان اتفاق مهمی در اهر بود.

آقای خضوعی برای گویا مسیر و هدف مشخصی تعریف شد؟

بله. ما می دیدیم که منطقه ما در نشریات استان حضور چندانی ندارد و برای همین تصمیم گرفتیم که کلا اهر و منطقه ارسباران را پوشش بدهیم هرچند گویا گستره توزیع استانی دارد. این کار را تا به امروز ادامه داده ایم. ما به مدافع ارسباران تبدیل شدیم. می بینید که بسیاری از مفاخر این منطقه به نام مرکز استان معرفی می شود ما با جدیت به این موضوع ورود کردیم. برای مثال بگویم که نام طاهر قراجه داغی و انتشار روزنامه اختر را به نام تبریز معرفی می کنند. اما ما ثابت کردیم که محمد طاهر بایبوردی قراجه داغی متولد روستای قلعه باشی اهر بوده و یک اهری است. یعنی الآن پدر مطبوعات ملی ایران یک اهری است. این را هم بگویم که ما ایرانی هستیم و آذربایجان و تبریز متعلق به همه ماست اما قبول کنیم که جوانان همه مناطق کشور باید به گذشته خود افتخار کنند. اما متأسفانه تمرکزگرایی حتی وارد مسائل فرهنگی هم شده است و این خیلی مضر است.

ضمن اینکه ما پیشینه و تاریخ مطبوعات ارسباران را هم به شرح درآوردیم و هفته نامه شهاب اهر را که با مدیریت زنده یاد رحیم غفاری در سال های ۱۳۳۱ و ۱۳۳۲ منتشر می شد مفصلا معرفی کردیم. سعی مان این بود که فعالیت مطبوعاتی امروز را به پیشینه مطبوعات منطقه متصل کنیم و این کار صورت گرفت.

هدف ما انتقاد از تمرکزگرایی و بی عدالتی در توزیع امکانات و اعتبارات و معرفی قابلیت ها و استعدادهای طبیعی و فرهنگی و اجتماعی منطقه قره داغ بوده است.

در گویا چند نفر هستید؟

حدود پنج نفر به طور دائم در تحریریه و دفتر نشریه فعال هستند. حدود بیست نفر به طور دائم نویسنده و خبرنگار و عکاس نشریه هستند. مطالب حدود ۱۰ نفر نیز هر از گاه در نشریه منتشر می شود. با وجود این، هر شهروندی می تواند نامه و یادداشتی برای انتشار در گویا ارسال کند. می توانم بگویم به طور متوسط در هر شماره گویا یک نام جدید بوده است. چنین وضعی در کمتر نشریه ای وجود دارد. گویا در مدت ده سال حدود سه هزار پیام مردمی هم منعکس کرده است.

قبول دارید که گویا گاهی تند می رود؟

بله قبول دارم. شرایط موجود در اهر و ارسباران در جهت دهی به گویا مؤثر است. نیازها و مطالبات مردم. عقب افتادگی ها و بی عدالتی هایی که در حق این منطقه شده اینها در گویا بروز می یابد. گویا به صدای واقعی مردم و منطقه تبدیل می شود. در واقع ضربان جامعه ما می شود. اگر تند می زند باید بفهمیم که در دل این شهر خبری هست. اگر اوایل نمی دانستیم حالا ما می دانیم که کجای کار مان با اصول کار مطبوعاتی زوایه می گیرد. رسانه همانند داور بی طرف است و نماینده افکار عمومی هم نیست اما ما گاه چاره ای نداریم. شما می بینید که یک اتفاق بزرگ در اهر رخ می دهد اما بازتاب رسانه ای در استان و کشور ندارد. مردم وقتی در شبکه تلویزیونی استانی به سهم خویش انعکاس خواسته ها و داشته های خود را نمی بینند ناراحت می شوند. علاوه بر شبکه استانی در استان ما نشریات زیادی داریم که نگاه چندانی به این منطقه ندارند در این صورت ما مجبور هستیم در جبران این خلاء وارد شویم. البته این مسئله کم کم تعدیل شده و حالا وضعیت بهتر شده است.

کلاً وضعیت رسانه های فعال در اهر و ارسباران را چگونه می بینید؟

الآن با ده سال پیش که گویا به عرصه آمد، خیلی متفاوت است. پیش از ما هفته نامه ارسباران منتشر می شد اما ادامه نیافت. هفته نامه نسیم قره داغ چند سالی از قره داغ و بخصوص کلیبر بسیار عالی نوشت اما این رویه را ادامه نداد. گاهاً ویژه نامه هایی به نام اهر و ورزقان و…. در برخی نشریات منتشره در تبریز منتشر می شدند. یا همین امروز عصرآدینه ویژه اهر. به مرور وبلاگ های بسیاری راه افتادند حتی به نام روستاهای دور افتاده در جای جای قره داغ. می بینیم که جوانی در یک روستا وبلاگ راه انداخته و به معرفی روستای خود و جاذبه ها و محصولات و از طرفی مشکلات آن می پردازد. این خیلی خوب است. الآن شبکه مجازی تلفنی وارد صحنه شده است و گروه های مختلف به انتشار مسائل و اخبار و تصاویر از منطقه می پردازند. می دانید که در سه سال اخیر چند پایگاه خبری حتی به نام شهرهای منطقه ارسباران راه اندازی شده و فعالیت دارند. چند سالی است که جوانان ما با انتشار گزارش های تصویری از جاذبه های ارسباران در خبرگزاری های مهر، فارس، ایسنا و تسنیم و…. واقعاً سنگ تمام گذاشته اند. چند روز پیش در خبرگزاری مهر استان دیدم که از بیست خبر صفحه اول آن تعداد شش خبر متعلق به اهر بود. این خیلی عالی است. الآن وقتی برف می بارد چندین گزارش تصویری از اهر وارد خبرگزاری های رسمی می شود و از آنجا وارد روزنامه های سراسری می شود. وقتی مثلاً می بینی که روزنامه سراسری و پرتیراژی چون همشهری برای گزارش بارندگی برف در کشور تصویری از اهر را در صفحه اول خود آورده است، این اتفاق بزرگی است. همین ها بودند که صدای زلزله قره داغ را با عکس هایشان به گوش همه رساندند.

از دید شما ضعف و ایراد کار رسانه های ما به طور کل چیست؟

می دانید که مطبوعات رکن چهارم دموکراسی است. رسانه نباید به بلندگوی دولت و مسئولان تبدیل شود. البته رسانه های دولتی و حزبی کارکرد خود را دارند. اگر رسانه های غیردولتی و خصوصی به تولید محتوا و خبر نپردازند و از اخبار روابط عمومی ها و پرتال ادارات و دستگاه ها و نهادهای دولتی تغذیه کنند در این صورت به تابلوی اعلانات آنها تبدیل می شوند. حوزه های بسیاری نیز مورد غفلت واقع می شوند. ضمن این که ایرادی ندارد این قسم از رسانه ها عملکرد دستگاه های دولتی را منتشر کنند اما نقد و تحلیل هم داشته باشند. خیلی وقت ها حتی در مجالس و برنامه های اهالی مطبوعات می شنویم که می گویند مردم از مطبوعات استقبال چندانی نمی کنند اما واقعیت این است که اگر مردم خود را و صدای خود را در مطبوعات ببینند حتما آن را می خرند. سال گذشته در مراسم روز خبرنگار استان پس از آن که یکی از روزنامه نگاران گفت مسئولان ما روزنامه نمی خوانند، آقای استاندار گفت: اگر روزنامه چیزی برای خواندن داشته باشد حتما مسئولان ما می خوانند. واقعیت هم همین است. ما نباید مرتب انتقاد کنیم از مسئولان و مردم که چرا روزنامه نمی خوانند باید کمی هم به خودمان برگردیم و ضعف ها و نقص های خودمان را هم ببینیم.

آقای خضوعی دو سوال مشخص از شما دارم که صمیمانه از شما می پرسم. این را چند جا دیدم که مطرح شده است. یکی اینکه شما میانه ای با مسئولان ندارید و دوم اینکه تبریز را دوست ندارید.

ممنون که این را مطرح کردید. ما مسلمانیم و ایرانی هستیم. ما ایرانی هستیم اما همزمان ترک هستیم و آذربایجانی. من ترک هستم و این طبیعی است که از خودم به عنوان « ترک» در کنار دیگر هموطنان ایرانی ام دفاع کنم. مثالی را بارها تکرار کرده ام. گفته ام کشور ما باغ بزرگی است که اجازه داده انار و انگور و خرما و سیب و… رشد کنند و حیات یابند. حالا مگر می شود گفت انار بهتر از انگور است. مگر خنده دار نیست که سیب بیاید در رد خود و در اثبات خرما حرف بزند. این یک طرف قضیه. حالا در آذربایجان ما مناطق مختلفی داریم با تفاوت های فرهنگی و اجتماعی. مشخصاً استان ما. همان طور که مغان با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی اش نباید ذیل نام اردبیل به عنوان استان پنهان بماند و حذف شود در استان ما قره داغ هم همین حال را دارد. قره داغ بخشی از شناسنامه آذربایجان است. حالا ما با سیاست های غلط تمرکزگرایی روستاهای این منطقه را تخلیه کنیم و چنان مهاجرفرستی را دامن بزنیم که در دوره های سرشماری کاهش جمعیت نشان دهد، این اشتباه است. بنده همان طور که نقص در عدالت ورزی کشوری را هشدار می دهم، بی عدالتی در استان را هم متذکر می شوم. می گویم وقتی خانه معلم اهر از چهار سال پیش ناتمام مانده و زیر برف و باران رها شده، ساخت خانه فرهنگیان با هزینه بالا در تبریز دهن کجی به اهر است. وقتی جاده اهر ـ تبریز سالانه بیش از یکصد کشته می دهد، در مقام اولویت نخست استان ننشستن پروژه بزرگراه اهر ـ تبریز دهن کجی و بی احترامی به مردم اهر است و عین بی عدالتی. من می گویم وقتی ورزقان بیمارستان ندارد و هریس همین طور و اهر بیمارستان مجهز ندارد احداث بیمارستان های بزرگ با چند صد تخت خواب و حتی ۱۵۰۰ تخت خوابی در تبریز عین بی عدالتی است. از طرفی بنده از قضا مدافع تبریز هستم. تبریز صد سال پیش چند نفر جمعیت داشت. الآن ۱٫۷ میلیون نفر جمعیت دارد. آیا نسبت به زمانی که جمعیتش ده برابر شده آب و بارانش هم ده برابر شده است؟ مسلما نه. چرا باید ۵۰ درصد از جمعیت استان را در تبریز که تنها ۵٫ درصد مساحت است، جمع کنیم؟ این خلاف قانون طبیعت است.  پس می رود آب از گلوی دریاچه ارومیه درمی آورد و حالا هم می گویند تبریز اولین قربانی خشکی دریاچه ارومیه خواهد بود چرا نمی گویند دریاچه ارومیه اولین قربانی تبریز است. حالا هم دست به سمت رود ارس برده اند. آیا نرسیدن به قره داغ و دامن زدن به مهاجرت در آن و تبدیل آنها به حاشیه نشین در تبریز افتخاراست برای این کلان شهر. می گویند. می خواهند شهرک صنعتی با اشتغالزایی ۱۵۰ هزارنفری در تبریز بسازند. می دانید یعنی چه؟ اگر جمعیت تبریز دو برابر شود. جایی برای زندگی می ماند؟ مسلما نه. این کار خلاف سیاست های جمعیتی کشور است.

جمعیت تبریز ۱۵ برابر اهر است اما بودجه شهرداری اش حداقل ۱۰۰ برابر. یعنی شهروندان تبریز صد برابر بیشتر از شهروندان اهر خدمات دریافت می کنند. این عدالت است؟ تمرکز صنایع در تبریز این بی عدالتی را دامن زده است.

و در مورد مسئولان…

در مورد مسئولان هم بگویم که مسئولان مسئولیتی را از جانب مردم برعهده گرفته اند. یعنی مردم وظیفه ای برای آنها تعیین کرده اند و در قبالش از جیب مردم حقوق می گیرند. حالا مگر می شود مردم کارمندان و کارگزاران خود را به حال خود رها کنند. باید که بر کارشان نظارت داشته باشند. این نظارت در همه جای دنیا برعهده مطبوعات است. از نظر بنده مسئولان هیچ شأنی جز خدمتگزاری مردم ندارند. مطبوعات ضامن دموکراسی است و دیده بان جامعه. متأسفانه در منطقه ما مسئولان اغلب شناخت چندانی از رسالت و کارکرد مطبوعات ندارند. دوست دارند هرچه آنها می گویند عینا در رسانه ها منعکس شود و جز این نباشد. آنها حتی به محل عکس و نامشان در صفحه اول نشریات حساس هستند اما در مقابل پرسش های خبرنگاران درمانده می شوند.

ما در نشریه گویا اخبار مسئولان را عیناً هم منعکس می کنیم اما در سوی دیگر به نقد عملکرد و اظهارات آنها می پردازیم. مثال می زنم هیچ رسانه ای در کشور به اندازه گویا اظهارات آقای فلاحی نماینده اهر و هریس در مجلس را منعکس نکرده است. از طرف دیگر هیچ رسانه ای به اندازه این نشریه از عملکرد او انتقاد نداشته است. به نظر من باید چنین بود.

اگر ممکن است نگاهی هم به مطبوعات استان بکنیم. به نظر شما الآن مطبوعات استان ما در چه وضعی هستند؟

باید قبول کنیم که ما الآن نشریه ای در شأن آذربایجان نداریم. انصافا بسیاری از نشریات خوب ظاهر می شوند و هر از گاهی برخی نشریات درخشیده اند اما از ادامه راه باز مانده اند. یک وقت می گویند چرا آذربایجان روزنامه ای مثل خراسان ندارد که به صورت سراسری منتشر و توزیع شود. اما من نظر دیگری هم دارم. هرچند برخی روزنامه های ما در عنوان خود گستره سراسری و حتی بین المللی هم دارند اما باید دید آیا واقعا چنین کارکردی دارند؟ ما الآن نمی توانیم روزنامه ای در تبریز منتشر کنیم که همانند روزنامه های سراسری منتشره در تهران در سطح کشور و در تمام شهرهای آن عرضه شود و فروش برود. در هیچ کدام از استان ها و نواحی کشور هم نمی توانند. چون شناخت و تجارب و امکانات حرفه ای در تهران و به عبارت بهتر در پایتخت متمرکز است. شاید بشود گفت که نیازی هم نیست که ما در تبریز و آذربایجان روزنامه ای همانند شرق و همشهری و ایران و اطلاعات منتشر کنیم. ما باید روزنامه ای منتشر کنیم که جوهر آذربایجانی داشته باشد. به عبارتی نسخه منطقه ای ( از منظر تقسیمات سیاسی کشوری ) از روزنامه های چاپ پایتخت نباشد. روزنامه ای که در تمام مناطق ترک نشین به فروش برود. ما بالاخره باید این واقعیت را بپذیریم که روزنامه های منتشره استان ما در شهرهای استان به فروش نمی رسند حالا شهرهای دیگر استان ها بماند. در استان ما اگر به اندازه دغدغه و تلاشی که برای جذب آگهی وجود دارد برای ارتقای کیفیت نشریات وجود داشت، وضعیت بهتری داشتیم.

ضمن تشکر اگر حرف دیگری باقی است، بفرمایید.

از اینکه اجازه دادید بنده در عصر آدینه صحبت کنم، بسیار ممنون هستم. به شما خسته نباشید می گویم و امیدوارم در کار سخت اما خطیر خود موفق باشید.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۲
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
بابالو جمعه , 14 آگوست 2015 - 10:45

رسانه باید حامی مردم باشد . مشکلات مردم و جامعه را بر گوش مسئولان برساند..

علیرضا شنبه , 15 آگوست 2015 - 17:28

سلام رفیق وهمکلاسی دوران دبیرستانیم .از اینکه مدافع اهر ارسباران هستید خیلی خوسحالم امیدوارم موفق باشید .ویک سوال اینکه نمیشود این نشریه بصورت هفتگی منتشر شود ؟

نظرات بسته شده است.