باید قدرت تحلیل صحیح داشته باشیم

سیدرضا موسوی در اهروصال نوشت؛
انزمان محق خواهیم بود که تکلیفی انجام داده باشیم اینکه بعضی از روشنفکران غربگرای لیبرال مسلک بگویند جوامع غربی پیشرفتشان از حقطلبی آنهاست و مانع توسعه و ترقی جهان بهاصطلاح سومیها تکلیف مداری است یک دروغ و فریبی بیش نیست هیچ حقی بدون تکلیف نبوده و نمیشود لذا بدون داشتن آگاهی و شناخت لازم حتی در سادهترین مسائل و امور محوله کاری از پیش نخواهیم برد و یاس و تردید مانع از تصمیمگیری صحیح و درست خواهد شد…در چند سال اخیر ولی امر مسلمین جهان کراراً بر شناخت دشمن و هوشیاری و برنامهریزی منسجم و راهبردی برای مقابله باکید و نیرنگ دشمن هشدار و تذکر دادهاند در قریب به همه بیاناتی که حضرتشان ایراد فرمودند از فریب و نفوذ و نقشه دشمن برای تغییر و فروپاشی جمهوری اسلامی توصیه و تأکیدات فراوانی داشتهاند که در همین دیدار با نخبگان کشور تأکید بر ضرورت شناخت دشمن داشتند تا مباد فریب و نیرنگ آن را بخورید
انسان سادهلوح و سهل اندیش و ناآگاه از موضوعات و مسائل اتفاق افتاده در پیرامون خود و جامعه را بهآسانی هم میشود فریب داد و هم هر بلایی بر سرش آورد. حتی میتوانند حق حیات راهم از آن سلب کنند؟!
چنانچه در همسایگی خود میبینیم چه جنایتهایی را بر سر مردم مظلوم منطقه مرتکب شدند و هیچ سازمان و هیچ حقوق بشری هم برایشان حتی اخم هم نکرد …
اگر جامعهای قدرت تحلیل صحیحی از اتفاقات و موضوعات جاری چه در سطح خرد و کلان جامعه و کشور خود نداشته باشد مرتکب خطاهای چه راهبردی و چه استراتژیک خواهد شد و دیر نمیپاید که تبدیل به یک مملکت تحت سلطه مستکبرین درخواهد آمد چراکه تاریخ ثابت کرده افتراق و جهالت اصلیترین عامل شکست و از هم پاشیدن ملتها و حکومتها بوده است؛ و تاریخ گذشتگان آینه عبرت انسانهاست…
واقعیت حاکم برجهان غیرازاین نیست.
جهان و اداره امور آن را میتوان به سه دسته تقسیم کرد یک دسته از ملتهای جهان که اکثریت را تشکیل دادهاند و دودسته دیگر که اقلیت هستند لیکن اداره امور و تمامی تصمیمسازیها و تصمیمگیریها به دست اینان صورت میگیرد دسته اول از اقلیت آن دستهای است که افراد فاسد و مفسد تشکیل دادهاند و دسته دوم از اقلیت را صالح مصلح …
علیهذا این دو اقلیت که ازلحاظ کمیت درصد قابلتوجهی از نفوس را در برنمیگیرند ولی به خاطر داشتن جهانبینی و ایدئولوژی غالب تعیینکننده مسائل حساس واصلی جهان دست آنهاست وان دسته اکثریت منتظر دستور ایشان (اقلیت) هستند قعود و قیامشان با دستور این دو اقلیت است و چندان نقشی در امور حتی جوامع خود هم ندارند
چنانچه در عصر حاضر امریکا همان اقلیتی است که با دولتمردان و سیاستمداران فاسد و مفسد توانسته بعد از جنگ جهانی دوم هژمونی حاکم برجهان را از آن ایدئولوژی خود (لیبرالیسم) شکل دهد که بهجز چند کشور که استقلال جوامع خود را حفظ کردهاند مابقی اگر نگوییم صد درصد لیکن در تأمین منافع امریکا باید عمل کنند
تنها ملتی که استوار و محکم در برابر زیادهخواهیهای امریکا ایستاده ملت باشرف و غیور ایران اسلامی است و این مقاومت و تن به ذلت ندادن هزینههایی دارد اما سازش هزینهاش خیلی بیشتر از آن است. جهان در عبور از پیچ تاریخی و تعیینکنندهای است که حق و باطل در برابر یکدیگر قرارگرفتهاند و خداوند با صالحین است.
انتهای پیام/