شماره : 104763
9 / 4 / 2017 - 14:24

پسرم به خاطر بیکاری و بی پولی خودکشی کرد

سعداله محمودی، پدر داغداری که پسر جوانش هفته گذشته خودکشی کرده بود، در گفتگوی اختصاصی با کلیبرخبر با انتقاد از تبعیض حاکم بر مناسبات اداری شهرستان کلیبر، فقر مادی ناشی از بیکاری را دلیل خودکشی فرزند خود اعلام کرد.

به گزارش اهروصال به نقل از کلیبر خبر؛ پدر داغدار جوان ۲۸ ساله ای که هفته گذشته با اقدام به خودکشی زندگی خود را پایان داده بود، به دفتر پایگاه خبری کلیبرخبر آمد تا پرده از دلیل خودکشی فرزند جوان خود بردارد. قامت خمیده و صدای لرزان او خبر از دردی نهفته می داد. او در این گفتگو از رنج بیکاری وتبعیض درادارات کلیبر سخن گفت….

آقای محمودی، از این که برای گفتگو درباره دلیل خودکشی پسرتان به ما اعتماد کرده اید، سپاسگزارم. لطفا بفرمایید دلیل خودکشی علی چه بود؟

من شش پسر داشتم. سال گذشته یکی از آنها ( اسماعیل) برای استخدام اداره برق ثبت نام کرد . اما به ما گفتند چون او بسیجی است نمیگذارند استخدام شود.

چه کسی این را گفت؟

اسم نمیگویم . اتفاقا آدم خیلی خوبی هم بود .کارمند اداره برق بود

باشد. هر طور که شما راحتید . لطفا ادامه بدهید

الهام من ۳۸ سال دارد . خودم هم نزدیک به ۷۰ سال دارم . دانش آموزان من ازدواج کرده و نوه – نتیجه دار شده اند اما پسر من هنوز مجرد است .

شما معلم بودید؟

بله

همه پسرانتان بیکارند؟

به همه ادارات مراجعه کرده ام. پیش فرماندار و امام جمعه هم رفته ام. امام جمعه گفت فک و فامیل خود من هم بیکار هستند .فرماندار هم گفت استعفا میدهم و میروم. بابایی گفت. گفتم استعفا نده. من دیگر اینجا نمی آیم.

به کمیته امداد هم رفتم که برای علی و اسماعیل وام بگیرم تا خودشان کاری برای خودشان دست و پا بکنند . اما بعد از ۵ سال دوندگی به من گفتند فقط به افراد تحت پوشش کمیته امداد وام می دهیم . گفتم شما که به خیلیها وام داده ایداینجا چون اسم محمودی مطرح است وام نمیدهید . چون آنها بسیجی هستند شما نمیخواهید وام بدهید . متاسفانه همه ادارات به دست ضدانقلابها افتاده است.

علی هم بیکار بود؟

علی من در اثر فقر مادی خودکشی کرد . او در هوراند پلاستیک کار می کرد که اخراجش کرده بودند .اول عادل قصابی او را سر کار برده بود اما بعد از اخراجش به فتحی پور رو انداختم تا دوباره سرکارش برگردد. قاسم هم در پویاخودرو کار میکرد که کارمندان آنجا چون احساس میکردند او به فتحی پور رای داده بعد از فتحی پور اخراجش کردند . یک روز بعد از انتخابات به الهقلیزاده زنگ زدم و گفتم که وضع مالی من خراب است. بچه هایم پراکنده اند . از بیکاری نمی دانند که چه کار کنند.. هر چه من گفتم ، فقط یک جواب داد .گفت: کار نیست!!!

با الهام و خانمم ۵ کیلو هم موز خریدیم و به خانه اش رفتیم. باز هم هرچی گفتیم اثر نداشت.

علی خودش هم بارها تماس گرفت که من از خانواده بی بضاعتی هستم . به خاطر خدا من را استخدام کنید …

خود شما چه کار میکنید؟

من بازنشسته ام. حقوق بازنشستگی کفاف مخارج زندگی را نمیدهد .آدم بدهکاری هستم. چند نفر از مغازه دارهای کلیبر سه ماه طول کشید تا بدهیشان را بدهم. مگر حقوق و یارانه مجموعا چقدر است؟

همه پسرها با خودتان زندگی میکنند؟

بلی . هنوز نتوانسته ام آنها را سامان بدهم. امیدی هم ندارم.

علی بیکار که بود ۲۴ ساعته یا به باغ میرفت یا به کوه. جوان ۲۷ – ۲۸ ساله چه باید بکند ؟ آن هم علی که خیلی مظلوم و خجالتی بود. به پدربزرگ مادری اش رفته بود. مثل پدربزرگش که سید بود ،آرام و مهربان بود. سید هم آدم بی دردسری بود که در آبش احمد نذری میگرفت. علی مدام سر قبر او میرفت و شمع روشن میکرد.

برای کار پسرها به جای دیگری هم به غیر از اینهایی که گفتید مراجعه کردید ؟

من آدم اجتماعی هستم . روابط خوبی دارم .انقلابی نیستم اما زبانی از انقلاب حمایت میکنم . هر کجا یک روحانی ببینم از صد متری سلام میدهم. حتی اگر نشناسم.یک بار در چهاراره ابوریحان دو نفر روحانی دیدم .کارت بی آرتی شان را من کشیدم و با آنها آشنا شدم. بعد از آشنایی یکی از آنها به کلیبر آمده بود که به خانه بردم . میگفت در عقیدتی سیاسی سپاه هستم .به او گفتم پسرم را در اداره کار تبریز ثبت نام کرده ام به من کمک کن این همه جای خالی هست. از من سه میلیون تومان پول خواست برای استخدام اسماعیل .بردم که سه میلیون به او بدهم آدرس جهاد کشاورزی آذرشهر را داد.دیدم آدم درستی به نظر نمی آید گفتم چرا پولم را از دست بدهم؟؟! ببین چه کارها کرده ام برای استخدام بچه هایم.

به استانداری هم رفته ام برای استخدام الهام . لااقل اگر او سر و سامان می یفت بقیه پسرها را هم جمع و جور می کرد. الهام به مرز ۴۰ سالگی رسیده هنوز نتوانسته است تشکل خانواده بدهد. قربان شهدا بشوم . آنها در رراه قرآن،  آزادی ،دین و اسلام و امام حسین رفتند و شهید شدند اما حکومت افتاد دست یزیدیان . انقلاب را هم پس زدند .اگر انقلابی پیدا میشد دستش را میبوسیدم اما انقلابی نیست…همه یزیدیانند..

فرماندار بابایی که گفت استعفا میدهم گفتم استعفا نده من که نیامده ام پسرم را استخدام کنی ، من از تو میخواهم پسرم را بفرستی به عنوان کارگر در یک جایی کار کند. همین.اصلابیمه هم نکنند…اداره برق و محیط زیست کلیبر از زمان شاه در اختیار (**) است. ملک خصوصیشان است . برخی خان – خوانین هم با آنها…

۱۶ سال به فتحی پور خدمت کردم. یک شب به خودم و خانواده ام کلی زحمت دادند . برای ۲۰۰ نفر شام دادم….

به (**) گفتم تو باید میمردی به جای پسر من. چه میشد اگر پسر من را می بردی و در شهرداری رفتگر میکردی؟تمام دار و دسته و زن ۸۰ ساله ات را استخدام کرده ای..

پسرهایت چرا دنبال کارآفرینی نمیروند؟ استخدام که تنها راه برای کسب درآمد نیست..

درکلیبر تبعیض نژادی حاکم است . بسیاری از جوانان که در دام خودکشی و اعتیاد گرفتار شده اند ناشی از همین تبعیضهاست .رفتم دنبال سه میلیون وام گفتند دو میلیون واریز کن به حساب . من دومیلیونم کجا بود؟؟!!به آدم فقیر هیچ چیز نمیدهند. همین است که اینهمه آدم معتاد و بدکاره به وجود می اید .

بچه های من لیاقتشان بالاست .الهام را مسئول یک شرکت کرده بودند .همه شان در شرکتها مشغول کاربودند.قاسم مریض شد رفت مرخصی از مرخصی که برگشت راهش ندادند. علی هم که آن طور شد..

ثبت شده در سایت پایگاه تحلیلی خبری اهروصال طی شماره 104763 توسط قربان موحد و در روز یکشنبه 9 آوریل 2017 ساعت 14:24:52
© Copyright 2024 https://aharvesal.ir . All Rights Reserved چاپ این خبر