کد خبر : 30722
تاریخ انتشار : یکشنبه 28 ژوئن 2015 - 1:59
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای جنایتکاران فعال چاراویماق را بشناسید بسته هستند

جنایتکاران فعال چاراویماق را بشناسید

جنایتکاران فعال چاراویماق را بشناسید

به گزارش اهروصال به نقل از ندای چاراویماق، در ایام دانشجویی به اتفاق گروهی از دوستان در سالن مطالعه کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز مشغول تورق روزنامه ها بودیم که ناگهان یکی از بچه ها که سوابق الطاف شرارت وی تکمله دوستان را رسیده بود نگاهی به سمت من حواله کرد و با صدایی رسا و

به گزارش اهروصال به نقل از ندای چاراویماق، در ایام دانشجویی به اتفاق گروهی از دوستان در سالن مطالعه کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز مشغول تورق روزنامه ها بودیم که ناگهان یکی از بچه ها که سوابق الطاف شرارت وی تکمله دوستان را رسیده بود نگاهی به سمت من حواله کرد و با صدایی رسا و کشیده گفت:

“جنایتکاران فعال چاراویماق را بشناسید”،

همه را نگاه به من بود و مرا نگاه در وی، با خویشتن اندیشناک شدم که باز این مجسمه بلاهت چه دوز و کلکی سوار کرده است.از جا برخاستم و بدون اینکه خللی در خود راه دهم بسمتش رفتم تا مکاشفتی بعمل آورده و عرض رفته را باز ستانم اما وی نیز چنانکه گویی مظلمه خویش نزد قاضی برده باشد با حالتی حق به جانب روزنامه را تقدیممان کرد و گفت: اگر حرفی مضاف بر آنچه نگارنده نگاشته باشد خواندم امان نده.القصه وقتی ستون “نگاهی به آرشیو ۵۶ ساله روزنامه مهد آزادی ” با عنوان “جنایتکاران فعال چاراویماق را بشناسید” را دیدم، ندامتش جایز ندیدم و با جمیع دوستان برگی از اوراق تاریخ کهن چاراویماق را ورق زدیم:

مطالب زیر از مهد آزادی پنجشبه اول مرداد ماه ۱۳۳۲ سال سوم شماره ۱۲۴ نقل شده است.

جنایتکاران فعال چاراویماق را بشناسید

گرچه شرح حال محال چاراویماق یک جنبه تاریخی طولانی داشته که صفحات روزنامه به واسطه کثرت مطالب برای درج تفصیلی و جزئیات تمام اوضاع و بیوگرافی محال مزبور تکافو نکرده و اگر به شرح جزئیات پرداخته شود مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود ولی برای اینکه خواننده گان محترم مسبب اصلی جنایتکاران را شناخته و به اوضاع اسف آور اهالی این ولایت ستمدیده و عقب افتاده پی ببرند به درج شمه مختصری اکتفا می گردد.

سابقاً اغلب ساکنین محال مزبور را یک عده عشایر نجیب و محترم تشکیل می دادند و اکثر آنها از خرده مالکین تشکیل و طبق دفاتر دولتی نیز مالیات عشایری پرداخت می نمودند.فقط مالکین بزرگ محلی آقای صولت السلطنه و طایفه آقاخانلو عبارت از جلال لشگر و علیقلی سرتیبی و ابراهیم ضرغامی و ورراث مرحوم امام جمعه تبریزی و مرحوم حاجی میرزا حسن آقا مجتهد بودند که از نیم قرن به این طرف خرده مالکین و مالکین محلی با یک اتحاد مافوق التصوری تحت سرپرستی صولت السلطنه اداره و اگر اجحاف و تعدی هم به حقوق آنها می شد از طرف نوکران سرپرست مزبور و مالکین عمده بود که چندان کمرشکن و طاقت فرسا نبود و در مواقع لزوم هم مورد شفقت و مهربانی رئیس و سرپرست قرار گرفته و دلجویی می شدند و به همین جهت رشته اتحاد آنها محکم تر می گردید به نحوی که در موقع احداث راه شوسه طهران و تبریز در زمان فرماندهی سرلشگر طهماسبی از هر آبادی نسبت به تعداد نفوس ده الی پنجاه نفر در راه و گردنه های قافلانکوه افتخاراً و مجاناً تحت ریاست صولت السلطنه کار کرده و با اینکه هوای زمستان همان سال خیلی سرد بود اهالی با دادن تلفات زیاد به کار تسطیع راه مزبور اقدام نمودند که مبادا رئیس طایفه آنها (صولت السلطنه) مورد فشار دولت قرار گیرد.همچنین در جنگ های اکراد و سیمیتقو که دولت وقت صولت السلطنه را مجبور به عزیمت جنگ آنها می نمود کلیه اهالی یک دل و یک جان داوطلبانه با اسب و مخارج و سلاح خودشان به طرز جهاد به ماکو و رضائیه رفته و در کوهای خوی و شاهپور و شکر ریاضی چندین ماه به مقاومت پرداختند تا پس از مرگ سمیتقو بقی-ه السیف به اوطان خود مراجعت کردند.در خلال این دو فقره خدمات گرانبها و جنگ و قتال یک عده از عشایر و خرده مالکین نجیب از بین رفتند و گماشتگان صولت السلطنه نیز با سوء استفاده از کسالت او غیاباً دست تعدی به رعایا و خرده مالکین و بقیه باز نمودند و در مدت کمی صولت نیز وفات نمود و امام جمعه از بین رفت و مجتهد مرحوم شد و طایفه آقاخانی به تریاکی و عیاشی کمر بستند و سرپرست آنها علیقلی خان و جلال لشگر و ضرغام از بین رفتند.

خودنمایی و ملوک الطوایفی در ولایات مزبور شیوع و چندی نگذشته بود که پیشامد شهریور ۲۰ اتفاق افتاد و با همکاری و خودنمایی چند نفر اشرار (که بعداً اسامی آنها ذکر خواهد شد) عده ای از مهاجرین غسانلو مقیم چاردولی به سرپرستی پولاد و بلوط و محمد چلبیانلو و علی قره پاپاق به محال چاراویماق حمله ور شده و به غارت و چپاولگری مشغول شدند.

(ناگفته نماند که این عده چپاولگر نبودند، بلکه منافع شخصی و تعرض یک نفر از مالکین عمده مراغه ایجاب کرد که آنها را اشرار قلمداد نمایند و این خود وقایعی است که بعداً به اطلاع خوانندگان خواهد رسید).

عده زیادی نیز در این ماجرا از هستی ساقط گشتند تا از تبریز سروان فرید آذر با یک گروهان ژاندارم مسلح به محل عزیمت و اشرار مزبور فرار نمودند.در این ایام حسینقلی شیشوانی که در محال عجبشیر به دولت متمرد و یاغی شده بود از طرف دولت با حقوق استواری مورد مرحمت قرار گرفته و به محال چاراویماق رئیس ژاندارمری شد و برای دلجویی وی محال چاراویماق را به مشارالیه مرتع قرار دادند.بدون اینکه مظالم او و بدبختی های اهالی در نظر گرفته شود وی نیز با کمال مطلق العنانی خرده مالکین و زارعین و کشاورزان را زیر فشار شلاق و هدف گلوله قرار داده و هرکس مختصر رمق و دارائیش باقی بود از دست گرفت.سهل است که باز با مهاجرین فوق الذکر شریک دزد و رفیق قافله گردید و آنها را به قتل و غارت هدایت و محال چاراویماق زیر پای غارتگران و اشرار قرار گرفت و اغنام و احشام زارعین به غارت و لطمه بزرگی نیز از این حیث بر پیکر نیم عریان کشاورزان وارد گردید که ناچار از این وضع رقت بار مقامات مرکزی مطلع و با صدور اوامر مخصوص از ستاد ارتش و ژاندارمری کل کشور و عده ای به سرپرستی سروان عباس پاکروان از تبریز به محل عزیمت و این مرتبه اهالی نیز در حدود ششصد نفر سوار با ستوان اعزامی همکاری نموده و بعد از دادن قربانی ها و تلفات زیاد مالی و جانی در جنگ خطیب موفق شدند که اشرار را به کلی منکوب سازند.

تصادفاً ادامه این عمل در حدود ۹ ماه به طول انجامید و متواریان در اطرف و باقیمانده گان نیز در محل فوق العاده دچار فقر و پریشانی گردیدند چند نفر از اشخاص فوق الذکر از طرف بعضی از اشخاص تقویت می شدند و مخصوصاً به یکی از افسران ارشد که بنام سرهنگ اشرفی در کردستان بود متکی شده بودند هرچند روز یکبار انفرادی و یا با سواران خود به غارتگری و دستبرد گوسفندان و احشام و اموال مردم و سرقت شبانه مشغول و از اموال مسروقه مبالغ هنگفتی بدست آوردند روی هم رفته این متواری شدن بالاخره به نفع آنها تمام شد و آتیه خودشان را از این مقدمه و عملیات بعدی تأمین نمودند یک عده نیز که مقید به شخصیت خود و فامیلشان بودند در کمال عسرت بسر می بردند که ناچار از فرط استیصال به دولت فشار آورده و تقاضا نمودند که یا اجازه دهند خودشان به محل دعوت و با متجاسرین مقاومت نموده بمیرند و یا محال چاراویماق را نیز از تصرف بیگانه پرستان خارج کنند یا اقلاً جیره یومیه آنها پرداخت شود.

دولت وقت موقتاً صلاح ندانست که آنها به محل مراجعت و با متجاسرین بجنگند بدون رعایت اوضاع و احوال و خدمات و مراتب بیچارگی آنها مبلغ جزئی کمک اعطا نمود که آنهم بین چند نفر سردسته های مقتدر تقسیم و چیزی به زارعین نرسید و با این حال باز به حال استیصال بسر برده و منتظر وقت حمله به دشمن بودند که عاقبت امر موضوع از طرف آقای علاء سفیر کبیر ایران در دیوان بین المللی لاهه مطرح یک قسمت از مدارک تعرض نیز به وسیله همین اشخاص نسبت به مداخله عجانب در امور داخلی ایران و مخصوصاً آذربایجان تهیه و به دولت وقت تسلیم شده بود که بالاخره منجر به صدور فرمان همایونی و حمله ارتش به آذربایجان گردید و کلیه متواریان مزبور نیز دوشادوش ارتش به حمله مبادرت و از میانه و کردستان وارد چاراویماق گردیدند که مراتب یک قسمت نیز بدبختی زارعین و تعدیات پاره ای از مالکین از این تاریخ شروع گردید.

بهرام رسولی: دانشگاه تبریز۱۳۸۸

۳۳۳۳۳۳۳۳ ۲۲۲۲۲۲۲۲۲

انتهای پیام/

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.