کد خبر : 12187
تاریخ انتشار : جمعه 20 مارس 2015 - 0:26
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای اذان حدادپور و سماور چرچی بسته هستند

اذان حدادپور و سماور چرچی

اذان حدادپور و سماور چرچی

در ادامه یادداشتی با عنوان « اذان حدادپور و سماور چرچی» را که مردادماه ۹۳ در شماره ۲۲۶ دو هفته نامه گویا منتشر شده بود، می خوانید: ایران از نگاه یک آمریکایی ؛ خاطرات دو سال حضور معلم آمریکایی در اهر اذان حدادپور و سماور چرچی جعفر خضوعی: ایران از نگاه یک آمریکایی عنوان کتابی

در ادامه یادداشتی با عنوان « اذان حدادپور و سماور چرچی» را که مردادماه ۹۳ در شماره ۲۲۶ دو هفته نامه گویا منتشر شده بود، می خوانید:

ایران از نگاه یک آمریکایی ؛ خاطرات دو سال حضور معلم آمریکایی در اهر

اذان حدادپور و سماور چرچی

جعفر خضوعی: ایران از نگاه یک آمریکایی عنوان کتابی است در ترجمه از کتاب؛«  « A memory of my two years with the Peace Corps in Iran » » اثر دکتر پاول پـیـتــزر که در فاصله سال های ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۶ در اهر معلم زبان انگلیسی بوده است. این کتاب با ترجمه اصغر محمودآبادی در قطع وزیری و در ۴۰۰ صفحه منتشر شد.

پیتزر به عنوان عضو سپاه صلح آمریکا برای تدریس زبان انگلیسی در مدارس اهر به این شهر می آید.

پیتزر حضورش در ایران را از منظر « شوک فرهنگی» به شرح در می آورد و اولین جمله اش در مقدمه این است؛ « این داستانی در مورد شوک فرهنگی است». می نویسد؛ «زندگی با ایرانی ها آشکار می سازد که  آنها دیدگاه های سنتی، نقاط ضعف و قوّت زیادی دارنـد. از نقطه نظر ما ظاهراً جامعه آنها عجیب و غریب و متفاوت است. تـبادل فرهـنگی شـوک ایجاد می کند. ما باید این تـفاوت ها را درک کـرده و بشناسـیم. شناختی که ما به دست آوردیم نشان می دهد، ایران مردم خوبی دارد».

پیتزر اکتبر ۱۹۶۶ وارد اهر می شود. می گوید « دیروقت بود که ما به اهر رسیدیم. اهر از دور بسیار یکنواخت و بی روح به نظر می رسد».

داستان با « یوسف چرچی» آغاز می شود. یوسف چرچی معلم زبان دبیرستان های اهر بود. او بیش ترین تأثیر را در پیتزر گذاشته است. نام یوسف در جای جای خاطرات او حضور دارد. این اولین کلمات رمان پیتزر است؛ « یوسف چرچی، ساکت مقابل کلاس پر از پسر کلاس هفتم ایستاده بود. من آن سوی میز نشســته بودم. یوسف سـؤالات خود را مطرح می کرد و من تماشا می کردم».

پتزر به شرح جزئیات رویدادها و صحنه ها می پردازد تا نشان دهد که لحظه لحظه ی تمام حضورش در ایران برای او مهم و جذاب بوده است. مطالعه رمان او شناخت جامعی از جامعه آن سال های اهر به دست می دهد. شرح جزئیات اتفاقات ریز و درشت که گاه چاشنی مختصر طنز نیز در میان کلمات می دود، اکنون برای ما خواندنی است. تصاویری که او از آن سال های اهر تهیه کرده کم از رمانش نیست. تصاویری که خیلی از اهری ها آنها را با دقت تمام نگریسته اند.

او پختن شام را با جزئیات تمام شرح می دهد و تمام اتفاقات را جذاب می نماید. پیرامون او مرتب حادثه رخ می دهد. ارسال کیک از آمریکا به اهر و یا تدارک مواد لازم برای پختن شام و حتی سوختن غذایش. چکه کردن آب باران در خانه اش، خریدن گوشت و کره، برگزاری مسابقه فوتبال مدارس، دریافت امانت هایش از تعاونی مسافربری، سربریدن مرغ، حضور در ضیافت شام برخی از همکاران، چالشی که با شیوه تدریس و کلاس داری او در دبیرستان ایجاد می شود، مزاحمت کودکان، خرید از بازار، بیمار شدن ها، مسافرت از اهر به تبریز و تهران، کلیبر و مشکین شهر، حضور در غذاخوری های اهر و…

انجام برخی کارها برای او عادی می نماید اما با مخالفت شدید همکارانش در دبیرستان مواجه می شود. شرح این مخالفت ها و استدلال ها جذاب است. او قصد می کند الاغی بخرد. از هاشمی ( رئیس دبیرستان) و یوسف می پرسد؛ « چرا من نباید الاغی داشته باشم؟ این کاری مفرّح خواهد بود تا مانند روستاییان سوار آن شوم و از بازار بگذرم و از آن لذّت ببرم». اما هاشمی مخالفت می کند و می گوید؛ « شما نباید چنین کاری بکنی. شما نباید چنین چیزی بر زبان بیاوری. این وحشتناک است. معلمّان و مانند آنها هرگز نباید چنین کاری بکنند. دوباره در مورد الاغ صحبت نکن». یا موقعی که می خواهد کلاهی از بازار بخرد، همین طور. همکارانش حتی به او تأکید می کنند که معلم نباید در صندلی های عقب اتوبوس بنشیند و او قبول می کند اما یکبار که یافتن اتوبوس برای سفر دشوار بوده صندلی خالی در عقب اتوبوس را غنیمت می یابد و بی خیال شأن معلمی شده و در صندلی عقب می نشیند.

 پیتزر در خاطرات خود از میان آنچه با خود به کشورش آمریکا برده است از دو چیز به عنوان هدیه ویژه نام می برد. یکی سماوری است که پدر چرچی به او هدیه داده است و می نویسد؛ « هنوز هم در بهترین مکان خانه ام به تماشا گذاشته ام». پیتزر یک بار از حدادپور می خواهد که برای او اذان بخواند. حدادپور از او تخم مرغ می خواهد و پس از بلعیدن سفیده و زرده آن برایش اذان می خواند. او بعداً ضبط صوت و نوار تهیه می کند و صدای حدادپور را ضبط می کند. «… من دستگاه ضبط صوت دبیرستان پهلوی را امانت گرفتم و از یکی از مغازه های اهر یک نوار ضبط صوت خریداری کردم. از آقای حدّادپور خواستم دوباره برایم اذان بخواند. او باخوشحالی پذیرفت. من نوار صدای ضبط شده حدّادپور را نگه داشته ام و وقتی به آن گوش می دهم، ماجرای آن روز و بلعیدن تخم مرغ از سوی حدّادپور برایم زنده می شود. با اینکه من خیلی چیزهای مربوط به اقامت دو ساله در ایران را فراموش کرده ام، اما با این حال هرگز ماجرای آن روز را فراموش نمی کنم».

پیتزر صحنه آشنایی اش با آیت الله نجفی اهری را به خوبی شرح می دهد. توصیف روز رحلت آیت الله نجفی در خاطرات او نیز ماندگار است.

در توصیف آیت الله شیخ حسین نجفی اهری می نویسد:« خوشبختانه یک روحانی سالخورده به نام حضرت آیت الله حاج شیخ حسین نجفی (در آن موقع) در اهر زندگی می کرد.  یک روحانی به تمام معنی و مجتهد، امام جمعه و جماعات و اعیاد قربان و فطر مردم بود. مردم اغلب به اختصار از او با نام آیت الله یاد می کردند. پیر و نورانی بود، وزن زیادی داشت، کوتاه قد بود و با محاسن سفید قبای قهوه ای و ردای سفید بر تن می کرد. سن زیادی داشت مهربان و حکیم و فرزانه بود و در شهر وقتی که قدم می زد با هرکسی بسیار محترمانه رفتار می کرد. متواضعانه و آهسته راه می رفت».

در عید سال نو مسیحی تعدادی از همکارانش در دبیرستان به خانه او می آیند تا سال نو میلادی را به او تبریک بگویند. هر کدام چیزی آورده است و مهمانی خوبی ترتیب می یابد.

حدادپور برای کریسمس او در اهر « یک تصنیف نه چندان معروف غربی» را می خواند. اما پیتزر خوشش می آید. در خاطرات خود می نویسد؛ « تکخوانی او به یاد ماندنی ترین سرود کریسمس است که تا به حال همیشه شنیده ام».

او سعی می کند علی رغم تفاوت دینی و فرهنگی به تمام آداب و رسوم و عقاید مردم اهر احترام بگذارد. چنانکه حتی موقع سر بریدن مرغ « بسم الله» می گوید و اذعان می کند؛ « من روزه نمی گرفتم  و نمی خواستم تظاهر به روزه خواری بکنم».

آخرین جمله پیتزر در اهر که موقع ترک این شهر و خداحافظی از مشایعت کنندگان می گوید، این است؛« من امیدوارم که ایران و ایالات متحده آمریکا همواره با هم دوست باشند».

عکس: پل پیتزر/ ایران از نگاه یک آمریکایی

اخبار مرتبط:

استقبال از کتاب « ایران از نگاه یک آمریکایی» بی نظیر است
رونق گردشگری اهر طرح و برنامه لازم دارد
انتخابات مجلس دهم و ۷ اسفند ۹۴
جایگاه گردشگری شهرستان کلیبر و نقش دولت تدبیر و امید
فلسفه وجودی ها و لا در هالا
استقبال شهروندان اهری از کتاب« ایران از نگاه یک آمریکایی»
ایران از نگاه یک آمریکایی منتشر شد

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.