کد خبر : 105442
تاریخ انتشار : سه‌شنبه 2 می 2017 - 14:31
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای مطالبه گری حق مردم است بسته هستند

مطالبه گری حق مردم است

مطالبه گری حق مردم است

در جوامع امروزی آنچه که در رسانه ها، نشریات، محافل علمی، جمع نخبگانی وحتی در جمع عوام جامعه بیشترین تکرار را به خود منتسب نموده است مطالبه گری است. مطالبه گری کارگر، کارفرما، مسئولین و مردم، اساتید و دانشجویان… و همگان براین نکته اذعان دارند که رعایت حقوق متقابل یک اصل ضروری است.

دکتر محرم غفاری در اهروصال نوشت؛

در جوامع امروزی آنچه که در رسانه ها، نشریات، محافل علمی، جمع نخبگانی وحتی در جمع عوام جامعه بیشترین تکرار را به خود منتسب نموده است مطالبه گری است. مطالبه گری کارگر، کارفرما، مسئولین و مردم، اساتید و دانشجویان… و همگان براین نکته اذعان دارند که رعایت حقوق متقابل یک اصل ضروری است.

درباره رابطه حکومت و مردم و وجود یا نبود حقوق متقابل میان آن دو، نظریه های گوناگونی وجود دارد؛ و اگر نگاه قرون وسطایی داشته باشیم این رابطه و حقوق یک سویه یعنی حقوق تنها به مسئولین منحصر است و وظیفه مردم نیز جز اطاعت از حکومت را ندارند. ولیکن در سده های اخیر این دیدگاه جایگاه خود را در مغرب زمین از دست داده و دیدگاه مخالف آن رشد کرده است. براساس دیدگاه جدید، مردم صاحب حق شمرده می شوند و دولت، مطیع و وکیل مردم است، وکیلی که باید نیازهای شهروندان را تامین کند.

در اندیشه سیاسی مولای متقیان حضرت علی (ع): (نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، خطبه ۲۰۷) رابطه حقوقی مردم و حکومت متقابل است، اگر حقی هست – که هست – در هر دو سوست، مردم حقوقی دارند که دولت نمی تواند به بهانه های گوناگون، آن را نادیده بگیرد یا سلب کند. در مقابل حکومت نیز حقوقی دارد و مردم باید آن را رعایت کنند. در مکتب علوی، محق بدون تکلیف و مکلف بدون حق، یافت نمی شود. انسانها در زندگی اجتماعی خود نیز حقوق متقابل دارند. هر انسانی که حق دارد، در مقام دیگری نیز مکلف است و تنها آفریدگار جهان است که محق محض است و در برابر دیگران تکلیف ندارد.

با مروری بر سطور صدرالاشاره، نویسنده بر آن است تا نظر نخبگان و فرهیختگان کشورمان را به این نکته معطوف نماید که اگر مغرب زمین را مهد شفافیت و یا دموکراسی و مامن احترام متقابل در نظر می گیریم، با مطالعه مطالب گهربار و اندیشه سیاسی مولای متقیان در امور مدیریت کلان جامعه تا در اول راه هستند. ولیکن این اول راه آنان، مسافت زیادی با وضعیت کنونی جامعه ما دارد.

در بررسی حقوق متقابل مردم و دولت، همچنانکه ذکر گردید، هر کدام دارای حق و تکلیفی هستند که بایستی به صورت توامان انجام گردد.

اگر بنا بر آن است که مردم دارای حقی هستند بایستی این نکته را مجددا یادآوری نماییم که همان مردم در همان موقعیت دارای تکلیفی نیز هستند و تکلیف آنان مشارکت آگاهانه و منصفانه در امورات جامعه است و یکی از شاخص ترین مشارکت مردمی حضور در انتخابات است که با حضور خویش سرنوشت کشور را در مقطعی کوچک از انتخابات شوراهای روستا و حتی در مقطع کلان ((انتخابات ریاست جمهوری)) رقم می زنند اگر مردم در انتخاب خود دقت نظر نداشته باشند جوابگو هستند، هم در مقابل خلق و هم در مقابل خالق و نمی توانند از مسئولیت خویش شانه خالی کنند زیرا که اثرات وضعی انتخاب آنان مدت های مدیدی در جامعه رخ خواهد نمود و لیکن تکلیف دولت مردان بعد از انتخاب شدن بیشتر از مردم است زیرا که مردم با انتخاب خویش، اصلح ترین و شایسته ترین فرد را به سکانداری کلان کشور اسلامی منصوب می کنند و این انتصاب با تنفیذ ولی فقیه حکم ولایتی پیدا می کند و در جامعه ولایی ارزش گذاری به مردم و حقوق شهروندان مورد تاکید احکام دین و ائمه قرار گرفته است.

وظیفه دولت مردان جوابگویی به اعتماد مردم است که در برهه فعلی حکم جهاد فی سبیل الله را دارد: همانگونه که رهبر معظم انقلاب بارها تاکید فرموده اند امروز شاخص ترین مبارزه مسئولین در نظام اسلامی، همان خدمت صادقانه به مردم بویژه اقشار محروم است.

از هر منظری که می نگریم وظیفه دولت مردان در هر سه قوه کلان کشوری خدمت صادقانه است و مهم تر اینکه اگر می خواهیم حقوق شهروندی جامعه رواج پیدا کند از عملکرد دولتمردان این امر شدنی است.

ولیکن اینکه به مردم قول بدهیم و بعد از مدت زمانی برای عملکرد نداشته خویش فرافکنی داشته باشیم. نه شایسته مسئولان محترم و دولتمردان است و نه شایسته مردم فهیم ایران. البته ناگفته نماند که مشکلات کلان کشور ما، اعم از اقتصاد، اجتماعی و فرهنگی مشکلاتی هستند که بایستی با تعامل دولت مردان و مشارکت مردم حل شوند، قطعا علیرغم تلاش چند ساله باز هم مشکلاتی وجود خواهد داشت که بایستی با نگرش سیستمی کلان، نسبت به رفع آن اقدام نمود.

در نتیجه گیری این قسمت: بیاییم حقوق و تکلیف طرفین را به صورت توامان حل کنیم و مشکلات مردم فهیم و زحمت کش و جوانان عزیز این مرزبوم را با عمل و اتکاء به توان داخلی حل نماییم نه با اتکا به کرامت کدخدا زیرا که کد خدا اصلا کرامتی ندارد که قابل تکیه کردن باشد.

سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی – به عمل کار برآید به سخندانی نیست

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.